آموزشیمعرفی خدمات

مدیریت کسب و کار چیست

زمانی که حرف از مدیریت کسب و کار‌ زده می‌شود، بسیاری از افراد به یاد مدیران باسابقه‌ای می‌افتند که شخصیتی کاریزماتیک، جدی و زندگی پرمشغله‌ای دارند و دائم در حال کار کردن هستند اما در واقع، امروزه تعریف مدیریت کسب و کار تغییر کرده است و مؤلفه‌های مشخصی دارد. ما در این مطلب از متانکست به شما می‌گوییم که مدیریت کسب و کار چیست، رشته MBA و DBA را برای شما شرح می‌دهیم و شما را با انواع مدیریت کسب و کار و چالش‌های آن رو به رو و آشنا می‌کنیم. پس با ما همراه باشید.

در این مطلب تا حدی یاد می‌گیرید که روش‌های مدیریت کسب و کار چیست و متوجه می‌شوید که داشتن توانایی مدیریت کسب و کار، ذاتی و ارثی نیست و شما با افزایش دانش و تمرین می‌توانید به یک مدیر موفق در هر کسب و کاری تبدیل شوید.

مدیریت کسب و کار چیست؟

مدیریت کسب و کار شامل برنامه‌ریزی، سازماندهی، هماهنگی و کنترل منابع (انسانی، مالی، فیزیکی و اطلاعاتی) موثر و کارآمد در یک سازمان است که در نهایت، دستیابی به اهداف و مقاصد کسب و کار را رقم بزند.

MBA شامل نظارت بر عملکرد‌های مختلف مانند عملیات، مالی، بازاریابی، منابع انسانی و برنامه‌ریزی استراتژیک است تا کسب و کار به اهداف تجاری خود برسد.

وظایف کلی و اصلی مدیر کسب و کار چیست؟

مدیر کسب و کار الزاما همان بنیانگذار نیست و ممکن است در برخی از سازمان‌ها فردی با تجربه به عنوان مدیر کسب و کار استخدام شود و وظایف مهم و رهبری شرکت را بر عهده بگیرد. به عنوان مثال، بنیانگذاران شرکت دیجیکالا چندین سال است که مدیریت کسب و کار را کنار گذاشته‌اند و فردی باتجربه را به عنوان مدیر این سازمان مهم استخدام کرده‌اند. وظایف اصلی و کلی مدیریت کسب و کار عبارت است از:

برنامه‌ریزی استراتژیک

 تعیین اهداف و استراتژی‌های بلند مدت برای هدایت سازمان به سمت موفقیت. تقریبا می‌توان گفت که اولین و مهم‌ترین وظیفه مدیر کسب و کار این است که دید و نگرش استراتژیک داشته باشد و برای آینده شرکت برنامه‌ریزی کلان و بلند-مدت کند.

چینش ساختار سازمانی

 طراحی سلسله مراتب و تقسیم کار در سازمان برای تسهیل هماهنگی و ارتباطات. در واقع، مدیر کسب و کار باید افراد و کارمندان سازمان را از بالا تا پایین بچیند و سازماندهی کند تا هر کدام وظایف مشخصشان را بر عهده بگیرند.

 مدیریت منابع انسانی

 استخدام، آموزش، ایجاد انگیزه و مدیریت کارکنان برای به حداکثر رساندن بهره وری و مشارکت آن‌ها در سازمان هم یکی از مهم‌ترین وظایف مدیریت کسب و کار به عنوان رهبر سازمان است. از نظر منابع انسانی و رهبری آن، مدیر کسب و کار مثل یک مربی فوتبال است که تمام اعضای تیم را مدیریت می‌کند و چشم تمام بازیکنان به دست و اشاره اوست.

مدیریت مالی

مدیریت منابع مالی، بودجه‌بندی، گزارشگری مالی و تصمیم‌گیری برای تضمین سلامت مالی سازمان از جمله وظایف اصلی مدیریت کسب و کار که این کار را با استفاده از یک تیم مالی قوی انجام می‌دهد.

مدیریت عملیات

 نظارت بر فرایند تولید، مدیریت زنجیره تامین، کنترل کیفیت و بهبود کارایی برای ارائه محصولات یا خدمات به طور موثر نیز بر عهده مدیر کسب و کار است.

مدیریت بازاریابی

 تجزیه و تحلیل روند‌های بازار، شناسایی نیاز‌های مشتری، توسعه استراتژی‌های بازاریابی و ترویج محصولات یا خدمات برای دستیابی به اهداف فروش و درآمد چیزی است که مدیر کسب و کار باید هر روز به آن رسیدگی کند.

مدیریت اطلاعات

 استفاده از فناوری و سیستم‌های اطلاعاتی برای جمع آوری، پردازش، تجزیه و تحلیل و توزیع اطلاعات برای تصمیم‌گیری و اثربخشی سازمانی نیز از وظیفه‌های مدیر کسب و کار است.

هدف مدیریت کسب و کار بهینه‌سازی منابع، به حداقل رساندن ریسک‌ها و انطباق با شرایط متغیر بازار برای تضمین پایداری و رقابت‌پذیری سازمان در بلندمدت است. این کار به داشتن مهارت رهبری، توانایی حل مسئله، مهارت‌های ارتباطی و داشتن درک عمیق از اصول و شیوه‌های تجاری نیاز دارد.

اگر بیشتر به وظایف مدیریت کسب و کار دقت کنید، می‌بینید که یک مدیر تقریبا باید همه چیز را بداند و در همه حوزه‌ها دانش حداقلی داشته باشد تا بتواند اعضای تمام واحد‌های اصلی کسب و کار را مدیریت کند و بر کار آن‌ها نظارت کند.

 یعنی دقیقا یکی از دشواری‌های مدیریت کسب و کار این است که شما باید به اندازه یک مالی‌چی از حسابداری بدانید، به اندازه یک بازاریاب حرفه‌ای از فروش بدانید، در سطح یک روانشناس از مدیریت منابع انسانی بدانید، مدیریت لجستیک و زنجیره تامین بلد باشید و بسیاری از وظایف و تجارب دیگر که یک مدیر کسب و کار به آن نیاز دارد.

نکته:به همین دلیل است که معمولا کسانی که بدون هیچ تجربه‌ای از حضور در سازمان‌ها به سراغ تاسیس کسب و کار می‌روند، با شکست سختی رو به رو می‌شوند چون مدیری خوب کار می‌کند که قبلا کارمند بوده باشد، واحد‌های مختلف را بشناسد و نیاز‌های کارمندان و فرایند‌های کسب و کار را درک کند.

انواع بخش‌های مدیریت کسب و کار چیست؟

برای این که بدانید انواع بخش‌های مدیریت کسب و کار چیست، توصیه می‌کنیم که وظایف مدیر که در پاراگراف‌های پیشین بیان کردیم فکر کنید. انواع بخش‌های مدیریت کسب و کار دقیقا با انواع وظایف مهم مدیر کسب و کار هم‌پوشانی دارد که در ادامه هر کدام را بررسی کرده‌ایم:

 مدیریت مالی

مدیریت مالی در تلاش است تا تعادلی بین سود و ریسک ایجاد کند تا سود و افزایش آن را را برای کسب و کار تضمین کند.

مدیریت مالی به مدیران کسب و کار نیاز دارد که وظیفه برنامه‌ریزی، هدایت و هماهنگی با سرمایه‌گذاری، بانکداری، بیمه و سایر جنبه‌های مالی کسب و کار را بر عهده داشته باشند. سه عنصر کلیدی مدیریت مالی عبارت است از: برنامه‌ریزی، کنترل و تصمیم‌گیری.

مدیریت منابع انسانی

مدیریت منابع انسانی (HR) با استخدام، آموزش و حفظ و نگهداشت کارمندان سر و کار دارد.

مسئولیت مدیر کسب و کار فقط مدیریت بخش منابع انسانی، استخدام، حفظ و جذب کارکنان جدید نیست. مدیران منابع انسانی هم به همان اندازه مسئول این موارد است زیرا مدیریت کارمندان بر رشد آینده یک سازمان تأثیر می‌گذارد.

مدیریت عملیاتی

مدیریت عملیات به مدیران کسب و کار نیاز دارد تا نظارت کنند که آیا تمام بخش‌های یک سازمان به طور کارآمد عمل می‌کنند و روی ریل بهره وری قرار دارند یا نه.

برای این کار، مدیر کسب و کار باید با بخش‌های متعددی سر و کار داشته باشد و بهترین استراتژی‌ها و فرایند‌های تجاری را تدوین کند. تیم‌های عملیاتی باید از کسب، توسعه و استفاده مناسب از منابع مورد نیاز کسب و کار اطمینان حاصل کنند.

در واقع، یکی از انواع مدیریت کسب و کار که مدیریت عملیاتی است، علاوه بر نظارت بر فرایند‌ها و واحد‌های عملیاتی مختلف، به چینش و تعریف فرایند‌ها هم مربوط است.

به عنوان مثال، مدیریت کسب و کار بر واحد تامین سازمان نظارت می‌کند و آن‌ها را راهنمای می‌کند تا سرعت و کیفیت تامین را افزایش دهند و برای این کار، فرایند‌ها و وظایف جدیدی برای کارمندان واحد تامین تعریف می‌کند.

مدیریت بازاریابی

مدیریت بازاریابی کاربرد عملی منابع بازاریابی یک کسب و کار را بررسی و بر روی آن نظارت می‌کند. چهار حوزه اصلی مدیریت بازاریابی عبارت است از: تحلیل شرکت، همکار، مشتری و رقیب. مدیریت برند، استراتژی بازاریابی و قیمت‌گذاری نیز سه جزء اصلی مدیریت بازاریابی موثر است که و به دلیل اهمیت زیاد این بخش، مدیریت بازاریابی یکی از انواع مدیریت کسب و کار است.

مدیریت استراتژیک

موفقیت هر کسب و کاری به استراتژی‌های بازاریابی، مالی و عملیاتی آن بستگی دارد. اینجاست که بازاریابی استراتژیک به میدان می‌آید. مدیریت استراتژیک به اضافه کردن تفکر استراتژیک برای رهبری سازمان می‌پردازد.

این نوع مدیریت کسب‌وکار به سوالاتی مانند « کسب‌وکار می‌خواهد به کجا برسد» و «چگونه می‌تواند به آن جا برسد» پاسخ می‌دهد.

DBA و MBA چیست؟ رشته MBA مخفف چیست؟

دوره یا رشته MBA با وجود رونق دهه‌های اخیر آن، رشته‌ای نسبتاً قدیمی است و با تغییراتی در شکل، سرفصل‌ها و چارت درسی، بیش از صد سال قدمت دارد. MBA مخفف Master of Business Administration و به معنی کارشناسی ارشد مدیریت کسب و کار است و گاهی در نوشته‌های فارسی آن را به صورت «ام بی‌ای» هم می‌نویسند.

در واقع، رشته MBA یا دوره‌های خصوصی آن، مجموعه‌ای از مهارت‌ها و دانش مدیریت کسب و کار است که می‌توانید در دانشگاه‌های مختلف در مراکز آموزشی و دوره‌های خصوصی یاد بگیرید. این رشته مباحثی مانند رهبری و رفتار سازمانی، تصمیم‌گیری، مهارت ارتباطی و استراتژی و… را پوشش و به شما یاد می‌دهد.

در سراسر دنیا و در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی مختلف، بسیاری از افرادی که در رشته‌های دیگر تحصیل کرده‌اند، برای یادگیری مهارت مدیریت کسب و کار به ثبت نام در دوره یا رشته MBA رو می‌آورند. تحصیل در این دوره و رشته تضمین می‌کند که شما دانش نظری و علمی مورد نیاز برای مدیریت کسب و کار را فرا گرفته‌اید و پس از آن، با ورود به بازار و کسب و کار و با به دست آوردن تجربه و تمرین می‌توانید به مدیر خوبی تبدیل شوید.

حالا افراد و مدیران رده بالایی که مدرک و دوره MBA را دارند و سال‌ها تجربه مدیریت دارند، برای ارتقای دانش و مهارت خودشان تصمیم می‌گیرند که رشته و دوره جامع و تخصصی‌تری را پیگیری کنند تا توانایی‌هایشان را در مدیریت کسب و کار افزایش دهند. رده بالاتر از کارشناسی ارشد مدیریت کسب و کار (MBA)، می‌شود دکترای مدیریت کسب و کار؛ یعنی DBA.

دکترای مدیریت کسب و کار یا مدرک DBA(Doctorate Of Business)، مدرکی با تمرکز بر کسب و کار و مدیریت آن است که دانش عملی دانشجو را در حوزه مدیریت سازمان‌ها و شرکت‌ها افزایش می‌دهد و او را برای اجرا و عملی کردن این دانش در محیط کار آماده می‌کند.

 رشته بیزینس چیست؟

برخی از مدیران موفق در ایران و سراسر دنیا از طریق تحصیل در رشته بیزینس یا مدیریت بازرگانی به دنیای مدیریت وارد شده‌اند. رشته مدیریت بازرگانی تقریبا همان MBA یا کارشناسی ارشد مدیریت کسب و کار است که در واحد‌ها و بخش‌های جزئی با هم تفاوت دارند اما به طور کلی، مدیریت بازرگانی و MBA تا حد زیادی به هم شبیه‌اند و تحصیل در این رشته به شما کمک می‌کند که مدیریت کسب و کار را به صورت جدی و تخصصی انجام دهید.

 انواع مدیریت کسب و کار؟

چه بخواهید تعداد کمی از افراد یک واحد یا تیم کوچک در شرکت را به عنوان کارمند برای دیگران مدیریت کنید چه خودتان مدیر یک کسب و کار عظیم باشید، آشنایی با انواع سبک‌های مختلف مدیریت بسیار مهم است.

سبک مدیریت دموکراتیک

سبک مدیریت دموکراتیک به ایجاد پیوند اعتماد و درک متقابل بین کارکنان سازمان و مدیریت کمک می‌کند. رهبرانی که این نوع از مدیریت را پیشه می‌کنند، معمولاً قبل از تصمیم‌گیری تجاری از کارمندان نظر می‌خواهند. مدیران تجاری که از این سبک مدیریت پیروی می‌کنند، آماده آزمایش ایده‌های جدید هستند و در مقابل تجربه ایده‌های نو مقاوم نیستند و فقط خودشان تصمیم نمی‌گیرند.

سبک مدیریت بدون مداخله (Laissez-faire)

مدیران تجاری که سبک مدیریت Laissez Faire را پیشه می‌کنند، به مدیریت جزئی کارکنان اعتقادی ندارند. کارمندان در هنگام کار بر روی یک کار خاص آزادی عمل کامل دارند. وقتی صحبت از مدیریت تیمی متشکل از متخصصان بسیار با تجربه به میان می‌آید، این بهترین سبک مدیریتی است.

در واقع، این مدیران افراد متخصصی را استخدام می‌کنند و به تجربه و دانش آن‌ها اعتماد می‌کنند و اصلا وارد جزئیات کار کارمندان نمی‌شوند و اجازه می‌دهند که هر مدیر میانی یا کارمند، خودش برای انجام فرایند‌ها و نحوه تصمیم‌گیری مختار باشد.

سبک مدیریت خودکامه

مدیران کسب و کار مستبد و خودکامه به تمرکز بر نتایج و کارایی اعتقاد دارند. آن‌ها نیروی کار را به صورت خُرد مدیریت می‌کنند تا اطمینان حاصل کنند که همه از خط مشی سازمان پیروی می‌کنند. وقتی در مورد مدیریت خُرد (micro managment) صحبت می‌کنیم، یعنی این مدیر، در تمام جزئیات کار تمام پرسنل خود دخالت و بر روی کار آنان نظارت می‌کند و به نحوی به هیچ کس اعتماد نمی‌کند تا کار را به طور کامل به او بسپارد.

این سبک مدیریت زمانی به کار می‌آید که کارمندان بی‌تجربه‌ای در کسب و کار وجود داشته باشند که به دستورالعمل‌های واضح و دقیق در مورد یک کار نیاز دارند. معمولا این سبک از مدیریت با شکست مواجه می‌شود و در نهایت به تصمیم گیری‌های غلط و از دست دادن کارمندان ختم می‌شود. سبک مدیریت خودکامه زمانی کاربرد دارد که یک کسب و کار نوپا دارید و می‌خواهید تمام پرسنل خود را از بین افراد بی‌تجربه و کارآموز انتخاب کنید اما زمانی که این افراد تجربه کردند و متخصص شدند باید سبک مدیریتی خود را تغییر دهید.

سبک مدیریت مشارکتی

سبک مدیریت مشارکتی مستلزم هماهنگی بین مدیران، سرپرستان و کارکنان برای دستیابی به یک هدف مشترک است. در این سبک مدیریت کسب و کار، همه کارکنان بخش‌های مختلف با هم کار می‌کنند تا سازمان به اهداف تجاری خود دست یابد. این سبک شبیه به مدیریت دموکراتیک است و قدرت مدیر اصلی کم می‌شود و همه کارکنان حق مشارکت و آزادی عمل دارند.

سبک مدیریت مربی‌گری

مدیران تجاری که دارای ویژگی‌های یک مربی تیم ورزشی هستند می‌توانند با سبک مدیریت مربی‌گری سازگار شوند. آن‌ها باید روی پیشرفت یک کارمند تمرکز کنند و بدانند چه چیزی باعث انگیزه هر عضو تیم می‌شود.

سبک مدیریت مربی‌گری به مدیران کمک می‌کند تا نقاط قوت و ضعف هر یک از اعضای تیم را شناسایی کنند. این به کارمند کمک می‌کند تا فراتر از محدودیت‌های خود عمل کند و شانس رشد خود را افزایش دهد.

سبک مدیریت تحول آفرین

سبک مدیریت تحول آفرین رویکردی است که مدیران کسب و کار از آن برای کمک به سازمان در جهت حرکت در مسیر درست استفاده می‌کنند.

یک مدیر کسب و کار تحول آفرین نه تنها بر تغییرات مختلف در حال وقوع در یک سازمان نظارت می‌کند، بلکه به مدیریت روحیه کارکنان نیز کمک می‌کنند و دائما تلاش می‌کنند تا روحیه تمام اعضای تیم حفظ شود و همه برای کار کردن انگیزه داشته باشند.

سبک مدیریت بوروکراتیک

سبک مدیریت بوروکراتیک مدیران کسب و کار را ملزم می‌کند تا وظایفی را به کارکنان در یک سلسله مراتب کاملاً تعریف شده واگذار کنند.

این سبک مدیریتی مستلزم تمرکز بر قوانین، سلسله‌مراتب سازمانی و رویه‌ها به جای همکاری است. این شیوه مدیریتی در صنایعی که به شدت دقیق کار می‌کنند و ثابت هستند، کاملاً موفق است اما در صنایع خلاق چندان موفق نیست. در واقع، امروزه این سبک از مدیریت بیشتر در ادارات و سازمان‌های دولتی کاربرد و طرفدار دارد.

سبک مدیریت تعاملی

مدیرانی که از سبک مدیریت تعاملی پیروی می‌کنند به بهبود عملکرد کارکنان از طریق پاداش‌ها و مشوق‌ها اعتقاد دارند. آن‌ها به عنوان مربی عمل می‌کنند و دستورالعمل‌های صریح برای افزایش عملکرد ارائه می‌دهند و به کارکنان کمک می‌کنند تا انتظارات کسب و کار را برآورده کنند.

مهارت‌هایی که هر مدیر کسب و کار باید داشته باشد

اگر بخواهید به عنوان یک کارمند، مدیریت یک بخش یا واحد را در سازمان بر عهده بگیرید یا این که خودتان مدیریت کسب و کار شخصی‌تان را انجام دهید باید مهارت‌های زیر را داشته باشید و دائما آن را تقویت کنید:

  • مهارت‌های ارتباطی
  • مهارت و دانش مالی
  • مهارت رهبری
  • مهارت‌های بین‌فردی
  • مهارت برنامه‌ریزی
  • مهارت سازماندهی
  • و توانایی حل مسئله.

مدیر کسب و کار دقیقا کیست؟

هدف نهایی هر کسب و کاری کسب سود است. شخصی که باید مطمئن شود که سازمان در مسیر کسب سود است، کسی نیست جز یک مدیر کسب و کار.

مدیریت کسب و کار شغلی است که بر کارمندان سازمان و عملیات روزانه آنان نظارت دارد. مسئولیت اصلی شما به عنوان مدیر کسب و کار این است که پیگیری کنید که تمام فعالیت‌های تجاری کسب و کار کارآمد و سودده باشد.

مدیران کسب‌وکار با اجرای استراتژی‌های عملیاتی مرتبط و نظارت بر عملکرد کارکنان در فعالیت‌های روزمره، در مسیر کارآمد کردن کسب و کار حرکت می‌کنند. جدای از این، مدیران کسب و کار همه پروژه‌های در حال انجام را برای تعیین روش‌های بهبود و شناسایی موانع بالقوه زیر نظر دارند.

اصول مدیریت کسب و کار چیست؟

در ادامه، ۵ مورد از بهترین تاکتیک‌های مدیریت کسب و کار را که باید برای کمک به رشد یک سازمان استفاده کنید، آورده‌ایم:

با نیروی کار تعامل کنید

هرگز کسب و کاری بدون اعضای تیم فعال و سخت‌کوش به هدف خود نرسیده است. مدیران کسب و کار باید با اعضای تیم از هر بخش و واحد تعامل کنند.

یک کارمند باانگیزه و مشتاق بیشتر در راستای اهداف کسب و کار قدم بر می‌دارد اما کارمندی که تنها تعاملش با سازمان، دریافت فیش حقوقی است، تلاش خاصی برای کسب و کار نمی‌کند.

به برندگان جایزه بدهید

برخی از مدیران کسب‌وکار تصور می‌کنند که ارتباط گرفتن با کارمندان یا تمجید از اعضای تیم، قدرت و موضعشان را تضعیف می‌کند اما اینطور نیست.

پاداش دادن و تعریف و تمجید از کار‌های مثبت و مفید کارمندانتان به آن‌ها انگیزه بسیار زیادی می‌دهد و این انگیزه چنان احساس خوبی به کارمند شما می‌دهد که با هیچ چیزی جایگزین نمی‌شود. پاداش دادن به کارمندانی که به رشد کسب و کار کمک می‌کنند تأثیر مثبتی بر دیگر اعضای تیم دارد و آنان هم سعی، تلاش و خلاقیتشان را بیشتر می‌کنند تا مورد توجه شما قرار بگیرند و پاداش مادی و معنوی دریافت کنند.

آسیب‌پذیر باشید

بسیاری از مدیران کسب و کار بر این باورند که صمیمی شدن و شناخت کارمندان، آن‌ها را ضعیف جلوه می‌دهد که کاملا اشتباه است. زمانی که کارمندان متوجه شوند که اجازه اظهار نظر و مشورت دادن ندارند، هیچ تلاشی برای این کار نمی‌کنند و اعتمادشان را به شما از دست می‌دهند.

این که کارمندان شما جرئت نکنند که از شما انتقاد کنند یا پیشنهاد جدیدی بدهند، تأثیری منفی بر آینده پروژه و شرکت دارد و از همه مهم‌تر این که کارمند حس می‌کند که وجودش در کسب و کار شما اهمیتی ندارد.

فناوری را در آغوش بگیرید

شما به عنوان مدیر کسب و کار همیشه باید از آخرین فناوری‌ها باخبر باشید و این ابزار‌ها را برای پیشرفت کسب و کارتان استفاده کنید. به‌روز بودن و استفاده از فناوری‌های نوین یک پیام مثبت به مشتریان و کارکنان شرکت ارسال می‌کند.

به عنوان مثال، در دنیای امروز، برای هر کسب و کاری حیاتی است که یک وب سایت با کاربری روان و محتوای ارزشمند داشته باشد یا این که مشتریان باید بتوانند از هر جا و در هر زمان با سازمان شما ارتباط برقرار کنند.

در درازمدت، اگر یک کسب و کار بخواهد از رقبا جلو بزند و این جایگاه بالاتر را حفظ کند، ناگزیر باید از جدیدترین فناوری‌ها در حوزه کاری‌اش استفاده کند.

شفافیت ایجاد کنید

بسیاری از کسب و کار‌ها به دلیل شفاف نبودن با مدیران میانی خود و دیگر کارمندان نمی‌توانند به اهداف کسب و کار نزدیک شوند چون این کارمندان چشم انداز سازمان را درک نمی‌کنند یا در مورد چگونگی دستیابی به این اهداف سردرگم هستند.

برای مقابله با این مشکل، شما باید به کارمندان کمک کنید تا چند مفهوم کلیدی را درک کنند:

  • ماهیت وجودی کسب و کار چیست؟
  • کسب و کار ما چه کار می‌کند؟
  • مهم‌ترین موضوع برای کسب و کار ما چیست؟
  • چه کسی باید چه کاری انجام دهد؟

پاسخ به این سوالات به مدیران میانی و کارمندان کسب و کار ایده مشخصی در مورد چشم انداز، ماموریت و ارزش‌های شرکت می‌دهد.

کلام آخر

در این مطلب متوجه شدید که مدیریت کسب و کار چیست، با انواع مدیریت کسب و کار آشنا شدید، رشته‌های دانشگاهی این شغل را شناختید و اصول مدیریت را یاد گرفتید. با مطالعه این مطلب متوجه می‌شوید که سرنخ‌های رسیدن به دانش مدیریت کسب و کار چیست و چگونه باید به مدیر بهتری تبدیل شوید.

ما در مجله کسب و کار متانکست به صورت تخصصی، مطالبی را در مورد مدیریت کسب و کار منتشر می‌کنیم. توصیه می‌کنیم که به صورت مستمر مجله متانکست را بررسی و مطالعه کنید تا در مسیر پیشرفت شغلی و کسب و کارتان، کمک کوچکی به شما کرده باشیم. همان طور که متوجه شدید، یکی از نشانه‌های موفقیت یک مدیر کسب و کار این است که از فناوری‌های روز استفاده کند. اگر براش فروش آنلاین به مخاطبانتان به یک سامانه مدیریت فروش و فروشگاه اینترنتی نیاز داشتید، صفحه سیستم مدیریت فروش متانکست را بررسی کنید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا